سیندرلا!!!
سوار آژانس شده بودیم. راننده موهاش بلند بود. هدی هر از گاهی سرک می کشید و با تعجب به راننده نگاه می کرد.
بعد از یک مدت:
هدی: مامان، این "سیندرلاست" ؟؟؟!!!
ما هنوز توی شوک این حرفش بودیم و داشتیم از خجالت آب می شدیم.
هدی دوباره سرک کشید و با کمی تامل گفت: نه، این سیندرلا نیست!!!!
سن هدی در زمان این خاطره:
2 سال و 3 ماه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی